مادری پشت درِ تاریخ
مادری به امان خدا زندگی میکرد.
دلی ساده داشت اما فرشتگان برای تعظیم و ادای احترام در قبال او میایستادند.
همان که پیامبر(ص) میگفت:« فاطمه پاره تن من است هر که او را بیازارد مرا آزرده است». ¹
زندگیش را وقف امام زمانش کرده بود.
او بزرگ شد که به تمام جهان ثابت کند که زن بودن ضعف نیست بلکه ستون خلقت است. تمام رنجها را به جان خرید اما هرگز خم نشد.
مادری که پشت درِ تاریخ دردی را تحمل کرد که حتی زمین طاقت شنیدنش را نداشت؛ اما باز هم‹الهی رضا به رضاک›گفت و مادر همهی صبرها شد.
مادری جوان که قلبش برای حفظ دین میتپید و زندگیش در راه حقیقت قربانی شد.
السلامعلیکیافاطمةالزهرا
ــــــــــــــــــــــــــ
1.کنز العمّال، ج13،ص96
#به_قلم_خودم
#محبان_اهل_بیت_ع
✍ 🏻سمیه جنامی
کوه صبر و استقامت
کوه صبر و استقامت
اگر خواستیم در مورد حضرت زینب(س) سخن بگوییم باید زبانمان حجاب بپوشد.
چرا که حضرت زینب (س) نامی است که حرمت دارد، نوری است که نمیتوان با واژهها وصف کرد.
او بانویی است که صبرش در برابر کوه معنا پیدا کرد.
بانویی که هرگز در مقابل طوفان بلا استقامت خم نکرد.
فقط خواهر امام حسین نبود، بلکه پیام رسان عاشورا.
همان گونه که کربلا بدون حسین معنا ندارد، عاشورا نیز بدون حضرت زینب ادامه پیدا نمیکرد.
و چه زیباست که روز ولادت این بانوی بزرگوار، روز پرستار نامیده شده است.
حضرت زینب (س) اولین پرستار بازماندگان کربلا بود. او مرهم دلهای شکسته بود، در میان شعلههای آتش و اندوه چراغ امید روشن میکرد.
از راه دور سلامم را روانه سرزمین عشق میکنم جایی که در آغوش خاک، آرامگاه بانوی صبر و استقامت، حضرت زینب سلام الله علیها چون نگینی بر صفحه تاریخ میدرخشد.
السلام علیک یا زینب الکبری
#سوژه_هفتگی
#محبان_اهل_بیت_ع
#به_قلم_خودم
سمیه جنامی
چای ساده
چای و مادر هر دو باعث آرامش میشوند.
چای را که در استکان میریزی، بویش تمام فضای خانه را پر میکند.
همانطور که حضور مادر فضای زندگی را روشن میکند.
همانطور که چای خستگی را از تن میبرد؛ مادر هم با وجودش غم و غصه را از دل میبرد.
چای مثل مادر است؛ ساده، اما همیشه آرامبخش است.
چای بدون قند تلخ است و زندگی بدون مادر بیمعنا است.
نوشیدن چای با مادر، با بهترین کافه های جهان عوض نمیشه.
#به_قلم_خودم
#محبان_اهل_بیت_ع
#عکاسی_خودم
✍ 🏻سمیه جنامی
نامههایی برای آسمان
گوشهای نشسته بودم فکری به ذهنم رسید که بروم و نامههایی که در کودکی برای امام زمان نوشتهام را بخوانم.
برگهای نامهها را از پوشهای قدیمی بیرون آوردم و آرام ورق زدم.
هر برگ عطری از دلتنگی داشت، کلمات ساده اما صادقانه، پر از انتظار است.
با دیدن زیاد بودن نامهها به این پی بردم که چقدر امیدوار بودم…
هر جمله از آن، دعایی بود، تمنایی بود، برای دیدار.
شاید بدون قصد دل امام زمانم را شکستم… اما چه استغفارهایی که نکردم چه اشکهایی که نریختم و چه عهدهایی که دوباره بستم تا دل او را آرام کنم.
اکنون که بزرگتر شدهام فهمیدم آن امید کودکانه خالصانهترین باورم بود.
امید بود و هست و خواهد ماند با آنکه گاهی کمسو میشود، اما با هر عهد جدید دوباره جوانه میزند.
#به_قلم_خودم
#محبان_اهل_بیت_ع
#سوژه_هفتگی
✍ 🏻سمیه جنامی
علمدار پرچم عزت
سلام به ویرانههایی که هنوز بوی ایمان میدهند.
سلام به لبخندی مهربان که میان ویرانههای خاکستری امید میبخشد.
سلام به چادری که از بادها لرزان است اما هرگز نیفتاده است.
چادری که رنگ سیاهش نشانهی غم نیست بلکه نشانهی پرچم عزت است. علمدار بودن ما زنان و برافراشته کردن پرچم عزت را مدیون خون شهدا هستیم.
پس چادر را محکم میگیریم و دلمان خوش است به جمله( قطعاً سننتصر..)
ادامه دادن راه شهدا یعنی ادامه دادن مسیر نور، مسیری که از خاک میگذرد و به رضای الهی میرسد و این قطعاً پیروزی است.
#به_قلم_خودم
#محبان_اهل_بیت_ع
#سوژه_هفتگی
✍ سمیه جنامی





